ما چون دو دریچه روبروی هم  

آگاه ز هر بگو مگوی هم  

هر روز سلام و پرسش و خنده  

هر روز قرار روز آینده  

اکنون دل من شکسته و خسته است  

زیرا یکی از دریچه ها بسته است  

نه مهر فسون نه ماه جادو کرد 

نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد 

 

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
بهزاد شنبه 25 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 05:38 ب.ظ http://behzadblog.blogfa.com

سلام الی
چطوری ؟
به کوری چشم ولی فقیه من هنوز زنده ام و نفس میکشم

سری به من بزن

دادار یار

بهزاد دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 04:29 ب.ظ http://behzadblog.blogfa.com

چطوری الی
آخ که جز جیگر بزنه این سفر ، ایشالا چشاش درآد .... حالا خودمانیم از کشاورزی و آبیاری و شتر مرغ چه خبر ؟
این مدتی که نبودم خیلی دلم برای بچه ها تنگ شده بود ، از اینکه این مدت بیادم بودی ممنونم دوست قدیمی ....
راستی بیا و معرفت بخرج بده ، جمعه میایی بریم یا بازم بهونه میاری .
دادار یار

بهزاد شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:13 ب.ظ http://www.behzadblog.blogfa.com/

گفتم بیا با هم بریم
نیومدی تنهائی رفتم اوین
چند روزیست که آزاد شده ام

تا بعد

دادار یار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد